دقیقه ای برای خندیدن

چندتا عمه ی پیر داشتم

همیشه توی عروسی ها می اومدن سیخونک می زدن تو پهلوم

در گوشم می گفتن :

بعدی تویی .. بعدی تویی!!!!!!

البته دیگه اینکارو نمی کنن

چون توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم!!!!!!!!

واقعا چرا راننده تاکسیا اینطور فکر می کنن

که اگه ما خورد داشتیم،

نمیدادیم؟!!!!!!!

این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم

امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه کثیف شد

داشتم دنبال ctrl+z میگشتم!!!

ضایع یعنی اینکه فامیلیت قاسمی باشه

باباتم اسمتو گذاشته باشه میرزا!!!!

الان یه پرتقال خوردم ، مزه ی نارنگی میداد

یادش بخیر قدیما حداقل میوه ها فتوشاپ نبودن

خدا وکیلی این 2تا شبیه همن؟نه واقعا!!!!کیکه ما داریم!!!!!!

ینی این پرنده ها ریاضیشون از ما بهتره!والا!!!!!

یه بنده خدایی تعریف میکرد:

یه چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون

قیمت بلیط زدیم ۵۰۰ت کسی نیومد.

کردیمش۳۰۰ت کسی نیومد!

۱۰۰ت بازم کسی نیومد!!

مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش!!!

در رو قفل کردیم قفس شیر و باز کردم!!!!

صدا زدم خروجی ۵۰۰۰تومن!!!!!!!!

و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون !!!!!!!!!!!!!

بعضی از شماره ها تو گوشیم

نقش شبکه چهار تو تلویزیون رو دارن!!!!

هی من میگم خانوما رانندگیشون خوبه شوما بگید نه!